بهانه ی اشک های من
 
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 31
بازدید هفته : 47
بازدید ماه : 295
بازدید کل : 88063
تعداد مطالب : 199
تعداد نظرات : 23
تعداد آنلاین : 1

پرنده عشق
عشق به وطن




چند روزیست تو را ندیده ام و دلم هر روز برایت تنگ و تنگ ترمی شود. بدیش این است که می دانم تو هستی. کاش نبودی! مثل هزاران چیز دیگر که توی این دنیا نیست ولی آدم ها باز الکی دنبالشان می گردند یا لا اقل در زندگی من نیست... نمی دانم، شاید بشود اسمش را گذاشت دلخوشی... دلخوشی من هم این بود که حس می کردم هستی. امروز یک چیز تازه فهمیدم. فهمیدم که اشک هایم مال تواند. فکر می کنم همه آدم ها همینطورند. به بهانه های مختلف، برای چیز های مختلف گریه می کنند اما همه اش آخر ختم می شود به همان چیزی که سال هاست توی دلت جا خوش کرده و هرچه می گذرد انگار بیشتر با تو انس میگیرد، می شود جزیی از وجودت و خلاصه اینکه تا عمرداری اشکهایت آخر مال همان یک چیز است... امروز باخودم میگویم کاش هرگز خود را اسیر این احساس لعنتی نکرده بودم...کاش مثل بچه ها از حضورت این همه ذوق نکرده بودم...کاش میفهمیدم تو هم مثل همه خواستنت چند روزی بیشتر دوام نمی آورد...کاش میدانستم تو هم حضورت مثل همه ی چیزهایی که دوست داشتم مدت دار است. خودم را به این راضی کرده ام که شاید گم شده ای. مثل عطر اقاقی های حیاط بچگی هایم که یک روز یک جایی میان بازی ها و هیجان های کودکی توی دماغم پیچیدند و بعد ها هرچه دنبالشان گشتم پیدایشان نکردم... می بینی؟ دوباره اشکهایم... دیگر حرفی نمی زنم. فقط ای کاش بدانی که چقدر دلم برایت تنگ می شود. کاش به بودنت عادت نکرده بودم...کاش هیچوقت نبودی...کاش دستهایم را درمیان دستانت فشار نداده بودی...کاش ...کاش... هر جا که هستی مراقب خودت باش، بهانه قشـــــنگ اشـــــک های من...

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







جمعه 2 فروردين 1392برچسب:بهانه ی اشک های من, :: 6:52 ::  نويسنده : خالدجدگال